جزئیات تازه از قتل مهدی نیکبخت؛ شاعر اصفهانی را چگونه سر بریدند؟
تاریخ انتشار: ۵ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۴۰۹۷۹۲
جزئیات جدیدی از قتل مهدی نیکبخت شاعر اصفهانی اعلام شده است، ضمن اینکه به گفته وکیل این مقتول قرار است نخستین دادگاه متهم این پرونده تا ۱۰ روز آینده برگزار شود.
به گزارش ایمنا به نقل از یورونیوز، نام مهدی نیکبخت، ملقب به «بیتو» ابتدا در گزارشی که نشریه بریتانیایی گاردین در تاریخ ۱۶ مارس (۲۶ اسفند ۹۸) منتشر کرد بر سر زبانها افتاد؛ شاعر ۴۱ ساله اصفهانی که دانشآموخته فلسفه و الهیات در مقطع کارشناسی ارشد بود، عارفمسلک دورهگردی که به قول معروف سیر آفاق و انفس میکرد و از راه دفنوازی و پول گرفتن از گردشگران، زندگی خود را میگذراند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با این حال، مهدی نیکبخت یا همان «بیتو» در اصفهان غریب نبود. سوای شاعران و هنرمندان شهر که می شناختندش، او بارها زیر پل خواجو شعر خوانده و هر بار با آمدن آب در گلوی خشک زایندهرود، برای مردمِ شادمان، دف زده و رقصیده بود.
نشریه گاردین در گزارش خود عکسی از مهدی نیکبخت چاپ کرده و نوشته بود او نام «اودین» را برای خود برگزیده که گویا نام یکی از شخصیتهای اسطورهای وایکینگها در اسکاندیناوی بوده است. گزارش گاردین درباره گروهی از جوانان ایرانی بود که در هیئت هیپیها به جزیره هرمز در خلیج فارس رفته و چند روزی را در آنجا به مراقبه و رقص و سماع گذرانده بودند. در کنار عکس مهدی در گاردین، تصویر دختر جوانی به نام مهسا دیده میشود.
بعد از انتشار این گزارش، در فضای مجازی ویدئویی همرسان شد که در آن «بیتو» در کسوت صوفیان و تارکان دنیا، جایی در جزیره هرمز نشسته، شعر میخواند و دف میزند. بسیاری از کاربران گزارش نامتعارف گاردین را تلاشی برای مثبت و امن نشان دادن وضعیت ایران برای جوانان قلمداد کردند و شماری دیگر نیز با اشاره به برخی از ظواهر افراد، از جمله بینی عمل کرده مهسا نوشتند که این افراد نه هیپی، که جوانانی از خانوادههای بهرهمند و پولدار بودهاند و تنها برای تفریح و سرگرمی با آن هیئت به جزایر هرمز و هنگام رفته بودند.
محمد رفیعی، شاعر اصفهانی که از دوستان نزدیک مهدی نیکبخت بوده و از سال ۷۸ او را میشناسد، در گفتگو با یورونیوز جزئیات تازهای از قتل این شاعر شوریده را فاش کرده است.
عارفی که برای گردشگران دف میزدرفیعی میگوید که مهدی نیکبخت در جزیره هرمز دف میزد تا پولی در بیاورد و به سفرهای دائمی خود ادامه دهد. او به ویژه هر جایی که گردشگران حضور داشتند، مثل پل خواجو در اصفهان، حافظیه شیراز و جاهای دیگر دف میزد، شعر میخواند و به سماع درمیآمد.
به گفته دوست قدیمی نیکبخت، او «آدم بیآزاری بود که تنها در جهان به دنبال کشف و شهود» بود. با آنکه فلسفه خوانده بود، خودش به فلسفه اعتقادی نداشت و دوستانش را از ذهنورزی و خردگرایی برحذر میداشت. موضوع پایاننامه کارشناسی ارشد نیکبخت «عقل و عشق از نگاه سهروردی و عینالقضات همدانی» بود که محمد رفیعی میگوید در نگارش آن به دوستش کمک کرده بود.
او بیشتر به عرفان تمایل داشت و تقریباً هر جا کلاسهای عرفانی و حلقههایی برای پیوندهای متافیزیکی و شبیه آن بود حضور مییافت. در دورهای در کلاسهای اکنکار شرکت کرده، زمانی عرفان حلقه را تجربه نموده و در آخر از همه اینها بریده و به حلقههای دیگری پیوسته بود. رفیعی میگوید او اصولاً از آنجا که به چنین جمعها و چنین فعالیتهایی علاقه داشت، این اواخر با هیپیها به جزیره هرمز رفته بود.
خواستگاری ناکاممهدی نیکبخت با مهسا الف. در جزیره هرمز آشنا شد. تصویر این دو در کنار هم در نشریه گاردین نیز پیشتر این گمان را تقویت کرده بود.
در آن تصویر نیکبخت با بدن لخت، لباسی شبیه پتو یا خرقه به دور خود پیچیده و آن را روی سرش هم کشیده است. محمد رفیعی میگوید تا آن زمان دوستش را در چنین هیئتی ندیده بود و میافزاید: «یک چشم مهدی بر اثر تصادفی در کودکی نابینا شده بود. صورت او در این تصویر به گونهای است که موهای بلندش روی چشم نابینایش را پوشانده. گویی عمدی بوده که عیب صورت او پوشیده شود. چشم دیگر او نیز به گونهای عجیب به جای دوری خیره شده است.»
پس از سفر هرمز، مهسا به خانه مهدی نیکبخت در اصفهان میرود و دو هفتهای در آنجا میماند. سپس شاعر که عاشق مهسا الف. شده بود، به خانه این دختر در تهران میرود و از او خواستگاری میکند، اما پدر مهسا نمیپذیرد. محمد رفیعی میگوید: «پدر مهسا گفت حالا که میخواهید دائم با هم به سفر بروید، باید یک شغل یا محل درآمد ثابتی داشته باشید، چیزی که البته مهدی نداشت.»
با مهسا تا شب حادثهسپس هر دو در دوران کرونا و ایام عید خانهنشین میشوند تا بامداد جمعه ۱۶ خرداد که مهسا به خواستگارش زنگ میزند و میگوید که در اصفهان است و میخواهد او را ببیند. در آن زمان مهدی نیکبخت در خانه خواهرش در اصفهان بود که به گفته رفیعی، با او رابطه نزدیکتری از برادرانش داشت.
مهسا میگوید قرار بوده بعد از ظهر همان روز با برادرش به تهران برگردد، اما پسری که در جزیره هرمز با آنها بوده، او را به باغی در سمیرم دعوت کرده است و میگوید بهتر است که آنها با هم به آنجا بروند. مهدی ابتدا این دعوت را به دلیل آنکه پولی برای سفر نداشته، نمیپذیرد، اما آن طور که محمد رفیعی از قول مهسا میگوید، شخص دعوتکننده پول سفر آنها با اسنپ تا سمیرم را متقبل شده و آنها در نهایت عازم سمیرم شدهاند.
اقامت دوستان در باغ سمیرم ظاهراً در شامگاه جمعه و روز شنبه مشکلی نداشته و به خوبی سپری میشود. رفیعی با تأکید بر اینکه هنوز نمیداند چند نفر در آن باغ میزبان بودهاند، میگوید: «آنها دست کم ۲۴ ساعتی را بدون مشکل گذراندهاند، اما شامگاه شنبه بگو مگویی در میان آنها درمیگیرد که نقطه شروع آن را کسی نمیداند.»
رفیعی از قول مهسا الف. میگوید دعوتکننده و همراهانش در ادامه دعوا و مشاجرهای که به وجود آمده بود، چیزی شبیه داروی بیهوشی در نوشیدنی او و دوست پسرش میریزند و به هر دو آنها اصرار میکنند که آن را بنوشند، اما آنها از همین اصرار شک میکنند. مهسا گفته در آن حال مهدی با وجود امتناع، در یک لحظه ناگهان از فرط عصبانیت، لیوان را سر کشیده است.
مهسا الف. میگوید که مهدی نیکبخت با نوشیدن این مایع، بیهوش نشد اما دقایقی بعد از نوشیدن «احساس کرختی و لّختی» به او دست داد. معشوقه مهدی به پلیس گفته که خود او نیز با دیدن این صحنه در یک لحظه عصبانی شده و با میزبانان درگیر میشود. او در این درگیری فیزیکی چند ضربه چاقو میخورد.
در همان حال مهاجمان به مهدی نیکبخت نیز حمله میکنند. یکی از آنها با قداره یا شمشیر محکم به گردن مهدی میزند که قسمتی از گردن او بر اثر ضربه، بریده و شاهرگش پاره میشود. با این برش عمیق روی گردن، مهدی نیکبخت حوالی ساعت دو و نیم بامداد یکشنبه ۱۸ خرداد جان میدهد.
محمد رفیعی که در تدفین دوست قدیمیاش شرکت داشته میگوید که جسد او را دیده و به جز گردن، روی دستها و صورتش جای چاقو را مشاهده کرده است.
رفیعی روایت مهسا الف. را این گونه نقل میکند که زن جوان بیهوش شده و حوالی ساعت ۲ و نیم به هوش میآید. او میبیند که مهدی مرده و میشنود که گویا مهاجمان قصد دارند پس از آتش زدن جنازه مهدی، کل باغ را نیز آتش بزنند. این زن گفته که در همان حال با پلیس ۱۱۰ تماس گرفته و مأموران در محل حاضر شدهاند.
رسانههای ایران از قول دادستان سمیرم حضور پلیس در ساعت ۲ و ۵۰ دقیقه در محل را تأیید کرده و نوشتند که متهم اصلی درون یک خودرو آزرا در کاشان بازداشت شده است. گویا شماره پلاک خودرو متهم را مهسا الف. به پلیس داده است. گفته میشود یک متهم دیگر این پرونده نیز با پای خود به پلیس مراجعه کرده است.
خود مهسا الف. نیز همان روز به ظن معاونت در قتل بازداشت شد، اما آن گونه که محمد رفیعی میگوید، او هماکنون با وثیقه آزاد است.
فرضیهها برای انگیزه قتلانگیزه این قتل چه بود؟ سیاسی، عقیدتی یا عشقی؟ آیا مواد مخدر نقشی در تحریک دعوا داشته؟
محمد رفیعی میگوید همپالگی قدیمیاش اصولاً زوایای سیاسی نداشت و حتی اهل بحث هم نبود. او در این زمینه به یورونیوز گفت: «بر خلاف آنچه در شبکههای اجتماعی مطرح شده، به نظر نمیرسد انگیزه سیاسی در این قتل نقش داشته باشد، زیرا مهدی حتی اهل بحث کردن سیاسی هم نبود چه برسد به عمل سیاسی. او بحث سیاسی و حتی فلسفی را دون شأن میدانست و ما را هم از آن بر حذر میداشت. تنها مشکلی که با دولت داشت این بود که گاهی پلیس به او گیر میداد که چرا زیر پل خواجو دف میزنی و اینها.»
او با این حال یادآوری میکند که نیکبخت با محمدرضا عالیپیام، متخلص به «هالو» نیز روابط صمیمانهای داشته است. عالیپیام شاعر طنزپرداز، منتقد و معترضی است که تا کنون به دلیل انتقادهای تند سیاسی زندان هم رفته است. این روزها ویدئویی از شعرخوانی نیکبخت در شب شعرهای عالیپیام در شبکههای اجتماعی همرسان میشود.
برخی در رسانههای اجتماعی با اشاره به اعتیاد نیکبخت به مواد مخدر یا روانگردان، دلیل آغاز درگیری را تأثیر این مواد ذکر کردهاند. اما رفیعی میگوید: «برای مهدی مصرف مواد مخدر یا روانگردان از محرمات نبود، اما گاهی که پیش میآمد، چیزی هم میکشید. من مطمئنم که او اعتیاد یا وابستگی به چیزی نداشت. او اما معتاد نبود و به هر روی بعید میدانم که آن شب حالت بیاختیاری ناشی از مصرف این مواد در او پدید آمده باشد.»
رفیعی که پیشینه دوست دیرینش را خوب میداند، میگوید بعید نیست که ماجرا عشقی بوده باشد. او با یادآوری اینکه مهدی نیکبخت اهل جدل و درگیری و حتی عاشق شدن نبوده، این احتمال را میدهد که یکی از میزبانان خواسته به دوست دختر او دست درازی کند و درگیری از همان زمان روی داده است.
از سوی دیگر گفته شده که ریشه این قتل، بحث اعتقادی بوده است. رفیعی میگوید: «گفتهاند که بحث بر سر وجود امام زمان یا چیزی شبیه این بوده. به نظرم درست نیست چون مهدی معمولاً وارد این گونه بحثها نمیشد. او تا چند سال پیش به امام زمان شیعیان باور داشت، اما تغییر عقیده داده و سروده بود: "پیش دیوانگان جهان شوخی است / این زمین طنز و آسمان شوخی است". و بعد هم شعرش را با این مصرع به پایان رسانده بود: "وعده آخرالزمان شوخی است".»
رفیعی با تأکید بر اینکه سرشته و تخصصی در امور جنایی ندارد، تنها با سابقه شناخت از دوستش و روابطی که او با دیگران داشته، بعید میداند که او در جریان یک بحث اعتقادی کشته شده باشد. او به یورونیوز میگوید: «این طور نیست. من فکر میکنم به متهم گفته شده که بگوید مهدی نیکبخت از امام شیعیان بدگویی کرده و او (متهم) خواسته از باورها و ارزشهای دینی خودش دفاع کند. این روایت احتمالاً سبب خواهد شد تا بار اتهامی متهم سبکتر شود.»
رازها در سینه مهسامحمد رفیعی میگوید در سال ۷۸ که با مهدی نیکبخت آشنا شده، به همراه او و سه نفر دیگر «انجمن شاعران جوان استان اصفهان» را با مجوز وزارت کشور تأسیس کردهاند.
او میگوید: «بعدها جلسات فیلمنامهنویسی و ترانه و اینها هم گذاشتیم. مهدی شد مسئول جلسات شعر که روزهای شنبه برگزار میشد. او بسیار فعال بود، دف زدن را به شیوه خودآموز یاد گرفته بود، "حافظ درمانی" راه انداخته بود، کلاسهای فلسفه برای کودکان گذاشت و …»
مجموعه اشعار نیکبخت نیز در کتابی با عنوان «ولایت فیلسوف» منتشر شده است.
آن گونه که وکیل پرونده قتل نیکبخت گفته، دادگاه این پرونده قرار است تا حدود ۱۰ روز دیگر برگزار شود. اکنون تمام رازهای آن شب هولناک در سینه مهساست، زنی که مهدی را برای نخستین و آخرین بار درگیر عشق کرده بود.
کد خبر 430496منبع: ایمنا
کلیدواژه: مهدي نيكبخت قتل مهدی نیکبخت جزئيات قتل وکیل شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق جزیره هرمز مهدی نیکبخت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۴۰۹۷۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پرسپولیس ِ بانکی حذف شد! ۴ چنگ گربهسیاه اراکی برصورت سرخها / رفیعی اوسمار را تا پنالتیها برد
پرسپولیس هم بعداز استقلال، از گردونه جام حذفی فوتبال ایران کنار رفت.
به گزارش تابناک ورزشی؛ سرخپوشان تهران که در کورس قهرمانی لیگ، پشت سر استقلال قرار دارند، امشب تکرار دبل قهرمانی فصل گذشته را در ورزشگاه اراک از دست دادند و توسط گربهسیاه خود از دور مسابقات جام حذفی خارج شدند.
ترکیب پرسپولیس: امیررضا رفیعی، محمدحسین کنعانیزادگان، گئورگی گولسیانی، دانیال اسماعیلیفر، عبدالکریم حسن (83-علی نعمتی)، مسعود ریگی، سروش رفیعی (46-وحید امیری)، محمد خدابندهلو (78-فرشاد فرجی)، مهدی ترابی (46-سینا اسدبیگی)، اوستون ارونوف (83-میلاد سورگی) و عیسی آلکثیر (113-محمد مهدی احمدی).
ترکیب آلومینیوم اراک: احمد گوهری، احسان قهاری، مهدی لیموچی، امین جهانکهن، سیدمهران موسوی، یونس اکبرپور، بهروز نوروزیفرد (78-شروین بزرگ)، عارف حاج عیدی، محمدامین کاظمیان (70-رضا جبیره)، میلاد بدرقه (78-امیر نوری) و محمدمهدی لطفی.
داور: امیر عرب براقی
تیمهای فوتبال آلومینیوم اراک و پرسپولیس در چارچوب مرحله یک هشتم نهایی جام حذفی از ساعت 18:15 امروز (جمعه) در ورزشگاه امام خمینی (ره) اراک به مصاف یکدیگر رفتند که این مسابقه در 90 دقیقه با نتیجه تساوی 2 - 2 به پایان رسید تا کار به وقتهای اضافه کشیده شود. بازی در دو وقت اضافه 2 گل دیگر داشت تا در پایان 120 دقیقه نتیجه 4-4 ثبت شود. در ضربات پنالتی آلومینیوم 6 بر 5 و در مجموع 10 بر 9 پیروز شد و به مرحله یک چهارم نهایی راه پیدا کرد.
ارونوف 11، عیسی آل کثیر 25 و 109 و سینا اسدبیگی 94 گلهای پرسپولیس در این بازی را به ثمر رساندند و مهدی لیموچی 84، شروین بزرگ 6+90 و 113 و علیرضا نقیزاده 122 گلهای آلومینیوم را به وارد دروازه پرسپولیس کردند.
شرح ضربات پنالتی
پرسپولیس: محمدحسین کنعانیزادگان گل، علی نعمتی گل، سینا اسدبیگی گل، گئورگی گولسیانی گل و فرشاد فرجی گل
دانیال اسماعیلیفر مهار . وحید امیری مهار
آلومینیوم اراک: مهران موسوی گل، مهدی لیموچی گل، عارف حاجعیدی گل، رضا جبیره گل، علی وطندوست گل و علیرضا نقیزاده گل
امیر نوری تیر دروازه
لحظات حساس
دقیقه 45: ارسال بازیکنان آلومینیوم روی یک ضربه ایستگاهی را امیررضا رفیعی به خوبی در اختیار گرفت.
دقیقه 54: امیررضا رفیعی با یک عکس العمل خوب و سریع ضربه خطرناک آلومینیومی ها را برگشت داد.
دقیقه 57: حرکت زیبای لیموجی و شوت این بازیکن به شکلی خطرناک از کنار دروازه پرسپولیس راهی اوت شد.
دقیقه 71: شوت سرکش عارف حاجی عیدی را رفیعی به خوبی دور کرد.
دقیقه 80: شوت اکبرپور را امیررضا رفیعی با کف دست راهی کرنر کرد.
دقیقه 1+90: تعلل پرسپولیسی ها روی ضد حمله باعث شد یک موقعیت بسیار خوب برای سرخپوشان از دست برود و نعمتی و اسماعیلی فر این فرصت بسیار عالی را از دست بدهند.
وقت اضافه
دقیقه 95: شوت از راه دور رضا جبیره را رفیعی مهار کرد.
دقیقه 100: ضربه سر خطرناک فرشاد فرجی روی یک ضربه ایستگاهی راه به جایی نبرد و با اختلاف کم از بالای دروازه گوهری به بیرون رفت.
دقیقه 109: امیررضا رفیعی با دو واکنش بسیار خوب دو موقعیت خطرناک پی در پی را از آلومینیومی ها گرفت.