شوهر بعد از 2 سال به قتل همسرش اعتراف کرد
تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۸۴۹۵۳۶
روزنامه ایران نوشت: اردیبهشت سال 96 بهدنبال تماس تلفنی با کلانتری ماهدشت کرج که حکایت از قتل زن جوانی بهنام مهسا 34ساله داشت،تیم ویژهای از کارآگاهان جنایی بلافاصله در محل جنایت حضور یافتند و با جسد زن جوان در اتاق خواب در حالی رو به رو شدند که شالی دور گردنش پیچیده شده و جان باخته بود.
یکی از همسایههای مقتول گفت: در خانه بودیم که شوهر مهسا در زد و کمک خواست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
2 سال بعد
با گذشت دوسال از وقوع این جنایت در حالی که پلیس نتوانسته بود راز این جنایت را فاش کند بار دیگر تحقیقات روی تنها مظنون ماجرا متمرکز شد و سرانجام پس از بازداشت و بازجویی از وی لب به اعتراف گشود.
وحید که کارمند یک شرکت خصوصی بود در اعترافاتش گفت: 5 سال قبل با مهسا ازدواج کردم اوایل زندگی خوبی داشتیم اما کمکم متوجه شدم همسرم توجهی به خانه و زندگی ندارد حتی وقتی بچه دار شدیم هم او احساس مسئولیت چندانی نداشت. بیشتر وقتش در بیرون از خانه یا ارتباط با زنان همسایه میگذشت. روز حادثه زمانی که از سرکار خسته به خانه برگشتم خانه نامرتب و به همریخته بود نه از غذا خبری بود نه از توجه و محبت. عصبانی شدم از همسرم خواستم که دیگر با همسایهها مراودهای نداشته باشد و بهخانه وزندگیاش برسد. بر سر این موضوع باهم مشاجره کردیم تا اینکه من از روی خشم وعصبانیت مهسا را هل دادم که ناگهان سرش به لبه میز خورد و بیهوش شد نمیدانستم چکار کنم خیلی ترسیده بودم او را به اتاق خواب بردم وبا پیچاندن شال دور گردنش او را خفه کردم بعد هم دختر یکسالهام را کنار او خواباندم و از خانه خارج شدم. چند ساعت بعد هم برگشتم و بهگونهای وانمود کردم که در باز نمیشود.
بهدنبال اعترافهای تکان دهنده مرد جنایتکار او به اتهام قتل عمد بازداشت شد. سرهنگ نادر بیگی رئیس پلیس آگاهی استان البرز با اعلام این خبر گفت: متهم هماکنون برای تکمیل پرونده دراختیار کارآگاهان دایره مبارزه با جرایم جنایی قرار دارد.
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۸۴۹۵۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عروس بزرگ امام چرا همسرش را «داداش» صدا می زد؟ /آقا مصطفی اصلا از وضعیت نجف راضی نبود /او نمی خواست مثل بقیه پوشیه بزنم
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳، خبر فوت معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی، دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی و عروس ارشد امام (ره) منتشر شد.
آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
او در خاطره ای دیگر که جماران منتشر کرده، درباره همسرش گفته بود؛« آقا مصطفی مثل بقیه آخوندها و روحانیون نبود و خیلی مدرن و امروزی بود و مثل برخی از روحانیون در خیلی از مسائل و موضوعات از جمله حجاب، سختگیری نمیکرد و به من نمیگفت این جوری رو بگیر و یا آنگونه که در میان زنان نجف، بهخصوص زنهای روحانیون متداول و متعارف بود، از من نمیخواست مثل آنها پوشیه بزنم؛ ولی دیگران در این زمینه سختگیری میکردند و اگر بدون پوشیه بیرون میآمدیم، به امام خبر و گزارش میدادند. یادم هست یک روز که پوشیهام را روی صورتم نینداخته بودم، یک روحانی دنبالم آمد و گفت پوشیهات را روی صورتت بینداز، اما من اعتنا نکردم و به راهم ادامه دادم، ولی او دست بردار نبود و تا درب منزل مرا تعقیب کرد و به دنبالم آمد و خانه را شناسایی کرد و بعداً قضیه را به حاج آقا مصطفی گفت، اما حاج آقا مصطفی که اصلاً به این چیزها اعتقاد نداشت، به جای این که دل به دل او بدهد، چند تا بد و بیراه به او گفت. آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و میگفت اگر به خاطر امام نبود، در اینجا نمیماندم و به ایران برمیگشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران میآمد دستگیر میشد.»
2727
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900022